می دونین... بعضی وقتا از ساده گی بیش از حد خودم حرص می خورم... اینکه آدمای اطراف مو شبیه خودم می بینم و اصلا شک نمی کنم که همین آدم پس فردا برام مشکل ساز می شن...
گاهی یادم میره اینجا ایرانه و هنوز مردم ما و افکارشون ( و با عرض پوزش بیشتر آقایون ما ) توو عهد دقیانوس باقی موندن! هنوز زن رو کنیز خونه می دونن و نمی تونن ببینن و درک کنن که توو محیط کار ازکسی بالاتر باشن! همیشه فکر می کردم این خانوما هستن که خاله زنک بازی درمیارن و به هر مجلسی و هر آدمی می رسن پچ پچ پچ پشت یکی حرف می زنن! ولی حالا فهمیدم نــــــــــــه... این خاصیت می تونه خیلی وقتا توو وجود یه مرد هم باشه! ( البته جاست فیزیکال مرد )
این که بخواد به ریزترین حرکات و حرفهای تو اونقدر دقیق توجه کنه که بتونه بحث چند روز ماموریت شو رو پیدا کنه! اینکه سرگرمی اوقات فراغتشون باشی... بگن و هر هر بخندن! و دائم دنبال آتو باشن...
اینکه به خاطر بالا بردن خودشون فقط اطرافیانشون رو پست و حقیر جلوه بدن! ولی نمی فهمن اونی که ثابت ایستاده خودشونن!
اینکه سن و سال و مدرک تحصیلی و سابقه کار و از همه مهم تر جنسیت مبنای شناختشون بشه!
پر شدم از حرف هایی که خودمم نمی تونم به زبون بیارمشون! دستامم نمی تونن با رقص انگشتاش اونا رو ثبت کنن!
چی بگم! بگم چرا من؟ چی بگم... بگم آقای محترم دست از سر من بردار و برو به یکی دیگه بند کن! یکی دیگه رو نقل محفل هاتون کنین! بگم من خودم هزار تا فکر و مشکل دارم شما دیگه داغون ترم نکنین!
اینجا کسی گوش نیست برای شنیدن! اینجا همه فقط دهن شدن برای حرف زدن! حرف که چه عرض کنم... باد هوا...
دلم پره... خیلی... خیلی دلگیرم از آدما اطرافم... دلگیرم از خودم که اجازه این کارو بهشون می دم... اینکه هرچی در موردم خواستن حرف بزنن...
دلم داد می خواد... فریاد میخواد...
+پ.ن.
اینکه این جیزا رو گفتن دلیل بر بد بودن همه مردا نیست! مردایی رو میشناسم که عین فرشته پاک بودن و هستن! کسایی که با هیچ کس نمی شه مقایسه شون کرد...!
++ هواشناسی
نداریم! سنسور های تشخیص آب و هوا هنگ کردن!
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه تقدیر می شود گاهی
صدای زمزمه ی عاشقان آزادی
فقان و ناله شبگیر می شود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
در چشم خسته ی من تیر می شود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان به حادثه ای پیر می شود گاهی
بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد
کلام حق دم شمشیر می شود گاهی
بگیر دست مرا..اشنای درد بگیر
مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی
بسوی خویش مرا می کشد چه خون و چه خاک
محبت است که زنجیر می شود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان به حادثه ای پیر می شود گاهی...
آدمیه دیگه همه جورش پیدا میشه
زیاد به اطرافت گیر نده همشون میگذره من که اصن نمیدونم دیوار دور و اطرافم چه رنگیه از بس بی خیالم(البته اینم زیاد کار خوبی نی)
جایزه اولیو که ندیدیم چی بود , لااقل جایزه دومیو زود , تند , سریع بده !!!!
همیشه ساده می بازد همیشه سبز می خشکد همیشه لشکر اندوه به قلب ساده می تازد.
سلام سلام






من یه مردم، به مرد بودنم هم افتخار می کنم
راستش یه بزرگی (که خودم باشم) میگه: فحشارو باد می بره و کتکارو خر می خوره!
اگه از خودت مطمئنی بذار اونا هرچی دوست دارن بگن گور باباشون؛ اینا از بیییییب سوزیه!!
پِهِن هم بارشون نکن، بگو ما که رفتیم آسیا بییییب لَق بعضیا!!!
راستی
تو ساده ای؟ تو؟ خدا به داد ساده ها برسه تو که همش یا 4خونه ای یا شطرنجی، گاهی هم گل گلی و نقش و نگار دار
این مردا حالمو خراب میکنن
خوبی سپید؟
خیلی وقت بود نیومده بودم اینجا.
امیدوارم هر چی زودتر سرحال بشی مثل قبلا قبلنا.
س.ر
راستی این شعر که با فونت سبز نوشته شده بد جوری آشناست..
من طرفدار اون دسته ای هستم که گفتی فرشته اند
اب و هوای دلت را نیز قربان
کنایه بیشتر از بیان صادقانه آزار می دهد ,

تاثیر سکوت ، در جواب توهین دیگران ، بیشتر از فریاد است , فحش و ناسزا ، مخاطب را کوچک نمی کند ، سطح فکر متکلم را به مرز بیشعوری می کشاند !!!
اضطراب تمرکز را می دزدد ، در بحران ها ، فقط آرامش است که کشتی دل را به ساحل پیروزی می رساند .
پاسخ بدی با بدی ، دنیامان را سرشار از بدی ها می کند !!
و فراموش نکن دنیای ما آیینه رفتار های ماست ، نحوه زندگی ، محیط اطراف ، نحوه برخورد دیگران با تو ، دوستانت ، خوشبختی یا گرفتاری هایت ، دقیقا مشابه موجی است که تو برای دنیایت می فرستی !!!
وبلاگ معمولن روزنوشته , ما نفهمیدیم اینجا هفته نامست ماه نامست یا گاه نامه ؟؟؟؟!!!!
ax bede to g0oni tahvil begir abji:)
نازنینم این اخرین کامنت امسال من است برایت چرا که فردا به سفر میروم و نیستم تا اخر عید اما در پادیر برایت هدیه ای کوچک میگذارم و میروم ....[گل]
سال نو بر تو مهربانم مبارک [بوسه]
بوی باران ; بوی سبزه ; بوی خاک
شاخه های شسته ; باران خورده ; پاک
آسمان آبی و ابر سفید , برگهای سبز بید
عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست، نرم نرمک می رسد اینک بهار
(آخرین کامنت 89)
عیدت مبالک خانومی
خوب کردی اومدی اینجا منم باید همین کارو کنم
تو کار خودتو بکن خدا دو تا گوش داده که از یکی حرف بیاد و از اون یکی بره بیرون

وقتی نیستی.. وقتی نمیای.. چی بگم؟ بگم دیگه نمیتونم به چشم یه دوست نگاه کنم؟
خوب میشه سر خودت را با کلکل کردن باهاشون درد بیاری
salam
khobi????????
khoshi?????????
sale 90 hal mikoni????????/
man ke tamame talashamo mikonm
delam barat tang shode bod
kheili vagte nayomade bodam
neveshtehato khondam eine hamishe
montazere ye mojezam
baram doa kon
ap kardam montazeram
rasti chera adama deltang mishan?????????
به جذبـــــه ی نـــگاه خــــود کشاند تا زُحَل مرا
گرفت در پنـــــاه خــــود کشیـــــد در بغـــل مرا
شکفــــت غنچــه ی لبش نشست در دلم عطش
زچنـگ خویشـــــتن ربـود شهدی از عسل مرا
فسیــــل می شـــــود دلـــــم به زیـــر تلّ ماتمی
که بُـــــرده تا فراخنـــــای بطـــن یک گُسل مرا
نگــــو چرا کـــــلافه ام گنــاه چشم های توست
به سحر چشم های خــود تو کرده ای هچل مرا
امـــــان نمـــــی دهد به من شــــرار اشتیاق تو
کـــــه تا طلــــــیعه ی ابد گرفــــــته از ازل مرا
اگــــربــــه گاه و نابـــگاه آمـــــدم ســـــراغ تو
به لطف و مرحمت مخوان خروس بی محل مرا
عروج عاشقانه بین که از حضیــض این جهان
به اوج عشـــــق می بـــــرد ترانـــه و غزل مرا
محکم باش
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف میشوی و مهمتر آنکه خوک ار این کار لذت میبرد . جورج برنارد شاو
سپیده ی عزیز، من تو این چند سالی که کار می کنم فهمیدم که این پشت سر دیگران حرف زدن ها و سوژه پیدا کردن ها زن و مرد نداره، بلکه کلا تو محل کار زیاده... انگار مخصوصا تو شرکتا این قدر بی کارن که فقط باید این جوری وقت بگذرونن...
درباره ی مردایی که هنوز فکر می کنن تو دوران ما قبل تاریخ زندگی می کنن و جنسیت براشون مهمه حرفی نمی زنم... همون طور که خودت گفتی فقط اسم مرد رو یدک می کشن...