هنوزم در پس یاد خاطره زخم چرکین تازیانه ی سکوت زنده میشود و هراسی مبهم به چنگهایش روح مرا میخراشد.به دروغین وعده ای از بی کسی بهشتی ساختم.خود را فریفتم و به دستهای خویش مسیحای کودک درونم را به صلیب بی گناهی میخکوب کردم.او ضجه میزد و من به غمگینانه لبخندی او را وداع گفتم.لبخند من در پس پایان داستان،خود اعتراف به گریه ای بیش نبود.کودکی من به لبخندی آکنده از اندوه وعده ای محال به خواب رفت.کودکی من به فاصله چند دقیقه غفلت در گهواره ی بی کسی به لالایی تنها مادر خود،سکوت،آرمید و هرگز بیدار نشد...
+پ.ن.
ندارد
++هواشناسی
اسمان مه آلود است،مه تا دامنه کوه پایین آمده... سطح جاده لغزنده است، برای طی مسیر در دلم با زنجیر چرخ حرکت کنید!
سلام
اگه خواستی لینک منو به اسم یادداشت های 4 فصل تو وبلاگت بذار تا من هم لینک تو رو بذارم
منتظرم
http://khazar34.blogsky.com
بیا برو خدا روزی تو جای دیگه حواله کنه...
میگم سپی این دل تو زمستون و تابستون حالیش نمیشه نه؟هر موقع دلش بخواد بارون میاد اصنم براش فرقی نمی کنه چله ی تابستون باشه یا وسط بهار!هر موقع هم دلش بخواد مه الود میشه چه جلب!
این دل دیگه واسه ما دل نمیشه! بس که سرد و گرم شد کم مونده بترکه!!!
حالا چرا اینقدر ساکتی...
بابا یه حرفی بزن دلم گرفت...
آخی آخی بیا بغلم بیا باهام دردو دل کن با زن داداشت دردو دل نکنی با کی کنی بیا !
آیکن سپیده بغلی....
بعضی وقتا با کلمات فوق العاده کار میکنی سپیده..آدم حسودیش میشه
دیوونه...
از دل بر اومده که به دلت نشسته!
من زنجیر چرخ ندارم.. میرم بعدا میام..
ااااااه کجا؟؟؟ بیا بیا... تو زنجیر چرخ نمیخوای، خودم حواسم بهت هست!
جدای شوخی..
خوشگل بود.. تو جای ریاضی ادبیات میخوندی موفق ترتر بودی ها..
هوم؟
آدما باید تو هر چیزی یه دستی داشته باشن!
نه رشته ی خودمو بیشتر دوست دارم!
سپیده تو پست قبل سوال پرسیدما
میگم قضیه این daisypath بالا چیه؟
ها... ها... ها...
زود اعتراف کن
تاریخ شروع یه آشنایی...
سپیده تو پست قبل سوال پرسیدما
میگم قضیه این daisypath بالا چیه؟
ها... ها... ها...
زود اعتراف کن
می گم احسان تو اسمتو ننویس من می فهمم تویی...
ایوللل آشنایی
آخه قبلا خودش اسممو می ذاشت، ولی الان نمی زاره
منم هی یادم میره
اااا چه خوب
اشکالی نداره... بیخیال داداش
من که زنجیر ندارم ایرادی هم ندارد برایم لغزیدن
قربون دل مهربونت مریمی...
یه سری هم بر ما بزن
ما ورود نمودیم
متن برای دخترم قشنگ بود
ولی این دومیه خیلی تلخ بود
درمورد تاریخ شروع یه آشنایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هم نمی پرسم.
فعلا همین
چه خوش آمدین!!!
مرسی- لطف کردی...
حتی شکلات های تلخم گاهی خوشمزه ترینن!!!
ممنون که نمی پرسی!
دنبال محال و نا کجاییم همه/بدجور به اخم مبتلاییم همه/آلزایمر رنج یادمان برد که ما/انگیزه لبخند خداییم همه!...تغییرات حملات زیر هدر و لوگویتان را تبریک و تهنیت میعرضیم!
متنتان مارا یاد یک نفر انداخت و بسیار......بگذریم.
مرسی غزلم... تو اولین نفری بودی متوجه شدی... مرررسیییی
یاد کی؟؟؟ بگو دیگه... بگو ا خودم فضولی نکردم!!!
یاد یه نفر که الان مرحوم شده...اسمش الی بود...مثل یه خواهر....هیچکس مثل اون برام نشد....
ما دقت فاز بالا وب میخوانیم!
خدا رفتگان رو قرین رحمت خودش قرار بده...
قربون آبجی--- دست شما مرسی
تو انشا چن میشدی دختر ؟؟
:دی
باور کن هیچ وقت بالاتر از ۱۶ نشدم!!!
میشه به ما هم بگی اون کیه؟
همش تقصیر خودته اصلا نمیتونی مطلبی ننویسی و اشاره به یکی نکنی.
درس میگم یا نه؟
آره خب... درست میگی...
ولی آخه گفتنش چه فایده ای داره؟ وقتی نمیشناسین!
سلام سلام
تو چرا یکی بود یکی نبود شدی؟
یه روز شاد، یه روز دپ!
لطفا سطح جاده نمک بپاشید تا لغزندگی از بین بره
سلام
فعلا در حالت بود-بود به سر می برم!!!
بله... چشم می گیم نمک بپاشن آق داداش...
ولی اونی که تو جاده ما داره سیر می کنه بی ترس از لغزندی پایه پیاده سیر می کنه!
PekhHH
خب پس شک نکن حقتو میخوردن !
:دی
عالی و غمگین!
متن -> تلخ
هواشناسی -> تلخ